عروجنامه

اشعار و آهنگهای علی حسینمردی

عروجنامه

اشعار و آهنگهای علی حسینمردی

عروجنامه

عروجنامه قصه ساده ای ندارد.
شاید زمانی ست که به فکر اینکه «چه کسی هستم ؟» فرو رفتم
شاید زمانی ست که فرو ریختم و فهمیدم مخلوق بی صفت از او بویی نبرده
شاید زمانی ست که فهمیدم معشوقی جز او نبوده و نیست
شاید هم زمانی که از همه بریدم و از او طلبی کردم که بین خودم و خودش محفوظ است
اما خدایا...
این را می دانم که عروجنامه قصه رازی ست بین من و تو
قصه نافرمانی های من و مهربانی های تو
قصه طلبی که با گریه از تو خواستم و هنوز وصول نشده است ولی شک ندارم که به من خواهی بخشید
خدایا!
براستی هر آنکس که گفت «به عدد آدمها را هست برای رسیدن به...» تو دروغ نگفته . چرا که «دلداده بسی بینم و دلدار یکی / جوینده یار بی عدد و یار یکی»
آری
در پی معراج آمده ام
نشانم بده روزنه ای



.


نیومد اونی که باید/مطلع ترانه می شد
اونی که مرحمی واسه / زخمای بهانه می شد
درد زخم این ترانه/رنگ فریاد سکوته
قصه فریاد قلبی/که هنوز رو به سقوطه

هجوم فکرای سنگی/نفس سازو بریده
پرده ی حرمت عشقو/دستای نفرت دریده
برای دستای شاعر/ کاور سنگی گرفتن
واسه نقاشی نقاش / رنگ بی رنگی گرفتن
گردن منصور هنوزم/طناب دارو می بوسه
فریاد سرخ انا الحق/تو گلوی اون می پوسه
هنوزم صندوق سینه/پره آواز نخوندست
دامن سجده پر از صد/گردِشکِ نتکونده ست
با عقبگردی که داره/دستای گرم نجابت
دعا کن شاید دعامون / یه دَفه بشه اجابت
شاید این تلخی تموم شه/ اگه مشتامون دعا شه
اگه ساز نفس بگیره/ اگه نفرتی نباشه

علے حسینمردے
1388آغاز-1392پایان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی